آیه 45 سوره زخرف

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِنْ دُونِ الرَّحْمَٰنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ

[43–45] (مشاهده آیه در سوره)


<<44 آیه 45 سوره زخرف 46>>
سوره :سوره زخرف (43)
جزء :25
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و از رسولانی که پیش از تو فرستادیم باز پرس (یعنی از سیرت آنها باز جو) که آیا ما جز خدای یکتای مهربان خدایان دیگری را معبود مردم قرار دادیم؟

و از پیامبرانی که پیش از تو فرستاده ایم بپرس که آیا به جای [خدایِ] رحمان معبودانی که پرستش شوند، قرار داده ایم؟!

و از رسولان ما كه پيش از تو گسيل داشتيم جويا شو؛ آيا در برابر [خداى‌] رحمان، خدايانى كه مورد پرستش قرار گيرند مقرر داشته‌ايم؟

از پيامبران ما كه پيش از تو فرستاده‌ايم بپرس: آيا جز خداى رحمان، ديگرى را براى پرستش آنها قرار داده بوديم؟

از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از خداوند رحمان معبودانی برای پرستش قرار دادیم؟!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Ask those of Our apostles We have sent before you: Did We set up any gods to be worshipped besides the All-beneficent?

And ask those of Our apostles whom We sent before you: Did We ever appoint gods to be worshipped besides the Beneficent Allah?

And ask those of Our messengers whom We sent before thee: Did We ever appoint gods to be worshipped beside the Beneficent?

And question thou our messengers whom We sent before thee; did We appoint any deities other than (Allah) Most Gracious, to be worshipped?

معانی کلمات آیه

«إِسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا ...»: از پیغمبرانی که پیش از تو فرستاده‌ایم بپرس. مراد پرسش از پیروان راستین پیغمبران و علماء فرزانه و پرهیزگار ادیان الهی است که در سوره آل‌عمران، آیه‌های و بدیشان اشاره شده است. یا این که مراد مطالعه کتابهای آسمانی پیشین و دقّت در شرائع پیغمبران راستین ایزد متعال است. هدف آیه از مراجعه به پیروان مورد اطمینان پیعمبران پیشین یا بررسی کتابهای آسمانی، نفی مذهب شرک‌آلود مشرکان است؛ نه آرامش روح پیغمبر. چرا که پیغمبر در مسأله توحید چنان غرق بود و از شرک بیزار که نیازی به سؤال نداشت. برخی گفته‌اند که سؤال‌کننده شخص پیغمبر است و سؤال‌شدگان خود انبیای پیشین هستند. این موضوع در شب معراج تحقّق یافت، و یا تماس روحانی پیغمبر با ارواح سایر انبیاء در اوقات معمولی منظور است! مگر مشرکان معراج را قبول داشتند؟ و یا این که خود پیغمبر را فرستاده خدا می‌دانستند تا به تماس روحانی او قانع شوند؟!

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ «45»

و از رسولانى كه قبل از تو فرستاده‌ايم (از طريق پيروان يا كتابشان) سؤال كن، آيا غير از خداوند رحمان، معبودان ديگرى براى پرستش مردم قرار داده‌ايم؟

جلد 8 - صفحه 459

نکته ها

در آيات قبل بارها كلمه «رحمن» به كار رفته است، شايد اشاره به آن باشد كه رها كردن سرچشمه رحمت و به سراغ غير او رفتن شرط انصاف نيست.

پیام ها

1- همه به تذكّر نيازمنديم. «لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ»

2- اول تذكّر به خود بعد مردم. «لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ»

3- همه در برابر قرآن مسئوليم. «وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ»

4- توحيد اصل مشترك همه اديان است و پيامبر اسلام استمرار دعوت پيامبران قبلى است. «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ»

5- پيامبر اسلام بر همه‌ى پيامبران قبلى اشراف دارد. «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ (45)

وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا: و بپرس اى پيغمبر از امم كسانى را كه فرستاده بوديم، مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا: پيش از تو از پيغمبران ما، يعنى مؤمنان اهل كتاب كه علماى آنها باشند استفسار نما، يا از جميع امت يهود و نصارى سؤال كن كه، أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ‌: آيا قرار داده‌ايم و فرموده‌ايم در كتب منزله ايشان كه به غير از خداوند آمرزنده مهربان، آلِهَةً يُعْبَدُونَ‌: خدايان پرستيده شوند از اوثان و اصنام. حاصل آنكه از ايشان بپرس كه هيچ امر كرده‌ام به عبادت بتان و در هيچ ملتى از ملل ايشان پرستش غير ذات يگانه خالق مقرر بوده. مراد استشهاد است به اجماع تمام انبياء بر توحيد.

تفسير دوم آيه: آنكه مراد سؤال حضرت است از پيغمبران سلف در شب معراج و چند روايت معتبره از خاصه و عامه وارد شده از جمله:

1- در كافى- ابو حمزه ثمالى روايت نموده كه با حضرت باقر عليه السلام حج بجا آورديم و مردم در ركن با حضرت اجتماع كردند. نافع، غلام عمر بن الخطاب به هشام بن عبد الملك گفت: من مسائل دارم كه جواب ندهد آن را مگر پيغمبر يا وصى پيغمبر. هشام گفت: برو سؤال كن از او شايد او را خجالت‌

«1» همان كتاب و باب حديث 14، ج 2، ص 602.

«2» تفسير برهان، ج 4، ص 146- 145، حديث 1 تا 13.

جلد 11 - صفحه 479

دهى. آمد خدمت حضرت عرض كرد: من خواندم تورات و انجيل و زبور و قرآن را، و شناختم حلال و حرام آن را و آمدم سؤال كنم تو را مسائلى كه جواب آن را ندهد مگر نبى يا وصى نبى.

حضرت سر مبارك بلند فرمود: بپرس هر چه خواهى.

گفت: خبر ده چند سال بين حضرت عيسى عليه السلام و حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله فاصله بود؟

حضرت فرمود: به قول تو يا به قول من؛ اما به قول من پانصد سال و به قول تو ششصد سال.

بعد پرسيد از فرمايش الهى «و اسئل من ارسلنا من قبلك من رسلنا» كيست آن كسى كه پيغمبر از او سؤال كند و حال آنكه بين او و عيسى عليه السلام پانصد سال بود.

پس حضرت تلاوت نمود آيه معراج را «سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى» آنجا كه سير داد حضرت را به بيت المقدس، جمع فرمود خدا اولين و آخرين پيغمبران را، پس امر فرمود جبرئيل اذان گويد، پس اذان گفت هر كدام فصول را دو مرتبه، و در اذان گفت «حى على خير العمل» پس مقدم داشت حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله را و نماز خواند به قوم، وقتى نماز تمام شد فرمود بر چه چيز شهادت دهيد و چه چيز را عبادت كنيد، گفتند شهادت دهيم «ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له و انك رسول اللّه» فرا گرفت بر اين عهود و مواثيق ما را.

نافع گفت: راست گفتى يا ابا جعفر «1».

و چند روايت بدين مضمون از خاصه وارد شده.

اما عامه- در حلية الاولياء- ابو نعيم حافظ محدث در تفسير اين آيه روايت نموده: قال النبى صلّى اللّه عليه و آله ليلة اسرى به جمع اللّه بينه و بين الانبياء قال سألهم يا محمد على ما ذا بعثتم قالوا بعثنا على شهادة ان لا اله الا اللّه و الاقرار بنبوتك‌

«1» تفسير برهان، ج 4، ص 147 حديث 1.

جلد 11 - صفحه 480

و الولاية لعلى بن أبي طالب «عليه السلام». فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله شبى كه به معراج رفتم جمع فرمود خدا بين پيغمبر و انبياء، فرمود سؤال كن انبياء را بر چه چيز مبعوث شديد، گفتند: بر شهادت يگانگى خدا و اقرار به نبوت تو و ولايت على بن ابى طالب عليه السلام. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ (41) أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ (42) فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (43) وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ (44) وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ (45)

ترجمه‌

پس اگر ببريم تو را پس همانا ما از آنها انتقام كشندگانيم‌

يا

جلد 4 صفحه 605

بنمايانيم بتو آنچه را كه وعده داديم آنها را پس همانا ما بر آنها قدرت دارندگانيم‌

پس چنگ بزن بآنچه وحى شد بسوى تو همانا تو بر راه راستى‌

و همانا آن هر آينه موجب تذكّر است براى تو و براى خويشانت و زود است كه پرسيده شويد

و بپرس از آنانكه فرستاديم پيش از تو از پيغمبرانمان آيا قرار داديم غير از خداى بخشنده معبودهائى كه پرستيده شوند.

تفسير

خداوند متعال براى تقويت قلب و تسليت خاطر حبيب خود از آزار كفّار قريش در تعقيب آيه سابقه ميفرمايد پس اگر ببريم ما تو را از اين عالم به عالم آخرت انتقام تو را از آنها بعد از تو خواهيم كشيد يا ارائه خواهيم داد به تو عذابى را كه وعده داديم بر آنها وارد نمائيم اگر باقى گذاريم تو را در دنيا و در هر حال اقتدار ما بر آنها ثابت و محقّق است و كلمه امّا مركّب از ان شرطيّه و ماء زائده است براى تأكيد و خلاصه مفاد دو آيه آنستكه آنها از عذاب ما رهائى ندارند خواه تو باشى خواه نباشى پس با كمال دلگرمى و اطمينان خاطر متمسّك و متشبّث باش بقرآن و بدانكه تو بر راه مستقيم بهشت ثابت و برقرارى و همانا آن قرآن موجب تذكّر و ياد آورى و نام نيك است براى تو و خويشانت تا روز قيامت كه در آنروز از اداء حقّ آن اعمّ از حفظ احترام و عمل باحكام و شكر اين انعام پرسيده خواهيد شد در مجمع روايت نموده كه جابر بن عبد اللّه انصارى ره گفت من نزديكترين مردم بودم به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم در حجّة الوداع وقتى كه در منى بوديم حضرت فرمود باصحاب كه ميبينم شما را بعد از من كافر شويد و گردن يكديگر را بزنيد و قسم بخدا اگر چنين كنيد مرا بيابيد در لشگرى كه با شما بجنگند پس توجّه بپشت سر خود كرد و سه مرتبه فرمود يا على پس ديديم آثار وحى در وجود آنحضرت ظاهر گشت و نازل شد فامّا نذهبنّ بك فانّا منهم منتقمون بعلى بن ابى طالب عليه السّلام و از ابن عباس ره هم اين معنى نقل شده كه بتوسط على بن ابى طالب عليه السّلام خدا انتقام از آنها خواهد كشيد و ظاهرا مراد در رجعت است ولى قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه اگر ببريم تو را اى محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم از مكّه بمدينه پس ما تو را برميگردانيم بمكّه و انتقام ميكشيم از آنها بعلى بن ابى طالب عليه السّلام و شمه‌ئى از اين مقال در سوره المؤمنون‌

جلد 4 صفحه 606

گذشت و نيز قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از انّك على صراط مستقيم ثبوت بر ولايت على عليه السّلام است و على صراط مستقيم است و در ذيل آيه بعد در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ما قوم پيغمبريم و ما مسئوليم و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مقصود مائيم و ما اهل ذكريم و ما مسئوليم يعنى ائمه عليهم السلام و در بصائر از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و اهل بيت او اهل ذكرند و ايشان مسئولانند و اين معانى با ظاهر منافات ندارد چنانچه كرارا تذكّر داده شده است كه مراد معانى خفيّه و افراد كامله است و گفته‌اند خداوند امر فرموده به پيغمبر خود كه سؤال فرمايد از امّتهاى انبياء سابق كه آيا خداوند براى خود هيچوقت شريكهائى قرار داده كه مردم پرستش آنها را نمايند تا آنها بگويند خير نداده و مشركين مكّه متوجه شوند كه مذهب آنها مخالف با تمام اديان حقّه است ولى اين معنى مخالف با ظاهر آيه اخيره و روايات كثيره از عامّه و خاصه است چون مستفاد از آنها آنستكه اين امر از خداوند در شب معراج به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم شد كه از انبياء سابق كه همه در بيت المقدّس براى اقتداء بحضرت حاضر شده بودند سؤال فرمايد از اصل اديان حقّه كه توحيد خدا و نفى شرك است و در روايات خاصه است كه او سؤال فرمود و ايشان اقرار نمودند بتوحيد خدا و نفى شرك و رسالت آنحضرت و فضل اهل بيت او بر امّت و فضل شيعيان ايشان براى آنكه عهد و ميثاق خودشان را با خدا به پيغمبر آخر الزّمان تسليم و بپايان برسانند و اين بعد از آن بود كه بفيض اقتداء بآنحضرت رسيده بودند و بنابر اين آيه شريفه حاجت بتقدير امم يا اتباع قبل از من أرسلنا ندارد كه بنا بر معناى اوّل دارد ولى در مجمع آن معنى را باكثر مفسّرين نسبت داده و ظاهرا مراد اهل سنّت باشد و بنظر حقير اين معنى متعيّن است چون با ظاهر آيه موافق و با صريح روايات منطبق است و محتاج بتقدير و تكلّف نيست و بعضى گفته‌اند در شب معراج اين آيه نازل و ظاهرا امر شد به پيغمبر كه سؤال كند ولى حضرت نفرمود چون خود علم داشت و پيغمبران چون شنيدند آيه را همه بتوحيد و نفى شرك اقرار و اعتراف نمودند و گفتند ما همه مبعوث بر آن بوديم و اللّه تعالى اعلم بحقائق الامور.

جلد 4 صفحه 607

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ سئَل‌ مَن‌ أَرسَلنا مِن‌ قَبلِك‌َ مِن‌ رُسُلِنا أَ جَعَلنا مِن‌ دُون‌ِ الرَّحمن‌ِ آلِهَةً يُعبَدُون‌َ (45)

و سؤال‌ كن‌ ‌از‌ كساني‌ ‌که‌ ‌ما فرستاديم‌ ‌از‌ پيش‌ ‌از‌ پيغمبران‌ ‌ما آيا قرار داديم‌ و جعل‌ فرموديم‌ ‌از‌ ‌غير‌ خداوند رحمن‌ خداياني‌ ‌که‌ عبادت‌ ‌آنها‌ بكنند.

اولين‌ دعوت‌ تمام‌ پيغمبران‌ دعوت‌ ‌به‌ توحيد بوده‌ بلكه‌ غرض‌ اصلي‌ ‌از‌ ارسال‌ رسل‌ همان‌ توحيد ‌بود‌ و بقيه‌ دستورات‌ متفرع‌ ‌بر‌ همين‌ توحيد ‌است‌ ‌که‌

«اول‌ الدين‌ معرفة اللّه‌ و كمال‌ معرفته‌ توحيده‌‌-‌ الخطبة».

وَ سئَل‌ مَن‌ أَرسَلنا مِن‌ قَبلِك‌َ مِن‌ رُسُلِنا بعضي‌ گفتند سؤال‌ ‌از‌ مؤمنين‌ اهل‌ كتاب‌ ‌است‌ ‌که‌ انبياء بني‌ اسرائيل‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ارسال‌ ‌شده‌ ‌پس‌ معني‌ وَ سئَل‌ مَن‌ أَرسَلنا مِن‌ قَبلِك‌َ مِن‌ رُسُلِنا بتقدير مضاف‌ و بعضي‌ گفتند مراد سؤال‌ ‌از‌ اهل‌ كتابين‌ يهود و نصاري‌ توراة و انجيل‌ لكن‌ خلاف‌ ظاهر ‌آيه‌ ‌است‌ و اخبار بسياري‌ داريم‌ ‌که‌ مراد ليلة المعراج‌ ‌است‌ ‌که‌ ارواح‌ جميع‌ انبياء و رسل‌ ‌در‌ خدمتش‌ مشرف‌ شدند حضرت‌ ‌بر‌ حسب‌ امر الهي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ سؤال‌ كرد ‌که‌ ‌شما‌ ‌بر‌ چه‌ مبعوث‌ شديد گفتند:

‌بر‌ توحيد و بشارت‌ ‌به‌ رسالت‌ ‌شما‌ و ولايت‌ ‌علي‌ امير المؤمنين‌ و ‌اينکه‌ اخبار مفصل‌ ‌است‌ خلاصه ‌آن‌ ذكر شد.

أَ جَعَلنا مِن‌ دُون‌ِ الرَّحمن‌ِ آلِهَةً ‌از‌ شمس‌ و قمر و اصنام‌ و ملائكه‌ و جن‌ و انس‌ و آتش‌ و حيوانات‌ ‌که‌ ‌هر‌ دسته ‌از‌ مشركين‌ ‌آنها‌ ‌را‌ آلهه‌ ‌خود‌ قرار داده‌ بودند.

يُعبَدُون‌َ بلكه‌ مسئله توحيد بحكم‌ عقل‌ و حس‌ ‌از‌ ابده‌ بديهيات‌ ‌است‌ جاي‌ شك‌ و ريب‌ نيست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 45)- سپس برای نفی بت‌پرستی و ابطال عقائد مشرکین به دلیل دیگری پرداخته، می‌گوید: «از رسولانی که قبل از تو فرستادیم بپرس، آیا غیر از خداوند رحمن، معبودهایی برای پرستش آنها قرار دادیم»؟! (وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ).

اشاره به این که تمام انبیای الهی دعوت به توحید کرده‌اند، و همگی بطور قاطع بت‌پرستی را محکوم نموده‌اند، بنابر این پیامبر اسلام در مخالفتش با بتها کار بی سابقه‌ای انجام نداده، بلکه سنت همیشگی انبیا را احیا نموده است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع